پیام های احیاگری

پیام های عاشورا

دین، جز آنچه در آیات و روایات آمده است، باید در صحنه عمل جامعه اسلامی تجسم یابد. صرف انتساب به دین، بی آنکه در متن زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان حضور کارساز داشته باشد، کافی نیست و همان اسلام شناسنامه ای خواهد بود.
بعلاوه با گذشت زمان، اغلب ظواهری از یک حرکت انقلابی و نموده هایی سطحی از آن باقی می ماند و اهداف اصلی و درونمایه حقیقی آن متروک و منزوی یا کمرنگ می شود و در بدترین شرایط، برخی بدعتها جایگذین سنتها می شود و روح دین مسخ گشته، اسکلتی بی جان باقی می ماند.

(فهرست این بخش)

در اینجا رسالت احیاگری و بدعت ستیزی پیشوایان دینی و عالمان ربانی ایجاب می کند که در جهت زنده ساختن دوباره شعارها، اهداف و جوهره اصلی دین، قیام و اقدام کنند و بدعت ها و بدعت گذاران را بشناسانند تا راه دین، بی ابهام و بی غبار، باقی بماند و روندگان این صراط، به حیرت و ضلالت گرفتار نشوند.

امامان شیعه، یکایک رسالت احیاگری دین را داشته اند و هر یک از مظاهر اسلام را که از یاد می رفتند یا تحریف می شده است، در چهره راستین و بی تحریفش می نمایانده اند. حتی درباره امام زمان (علیه السلام) نیز تعبیر ژ شریعت و از بین برنده بدعت به کار رفته است و در دعا از خداوند می خواهیم که به دست آن منجی موعود، آنچه را که به دست ظالمان از معالم و نشانه های دین و دینداری از میان رفته و مرده است، زنده سازد: و احی به ما اماته الظالمون من معالم دینک.(515) در دعای دیگری خواستار ظهور آن حضرت و احیاء سنت های پیامبران و تجدید ابعاد از میان رفته دین و احکام تغییر یافته می شویم.
عاشورا حسینی، برنامه ای احیاگرانه نسبت به دین و جلوه های گوناگون آن بود، تا در سایه بذل خون و نثار جان، دین بر پا شود و سیره پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) سرمشق عملی مسلمانان گردد. و عزت دین خدا به جامعه ازگردد.(516)
تلاش و برنامه های احیا گرانه ائمه معصومین (علیه السلام) و پیروانش در احیاگری نسبت به اصل حادثه عاشورا و ارزش های آن و مقابله با سیاست دشمن در کتمان واقعه و مسخ جریان و به فراموشی سپردن خون های مطهر عاشورایی، برنامه دیگری در راستای دین احیاگری است و پیامش، ضرورت تبیین اهداف و روشنگری اذهان و زنده نگهداشتن شعائر و حماسه ها و یادها و خاطره هاست.

احیاگری

در بسیاری از نهضت ها، پس از مدتی که از دوران آغازین آن می گذرد و کسانی به ناروا بر مسند قدرت و ریاست تکیه می زنند، هدف های نخستین و ارزشهای متعالی که در شعارهای نهضت مطرح می شده، کمرنگ می شود، یا فراموش می گردد. آنچه از دین نیست (بدعت) وارد دین می شود و آنچه از پایه های اصلی و اولیه انقلاب دینی و مکتبی است، از یاد می رود و رویه هایی مغایر با سنت های نخستین رایج می شود و قانون و حکم الهی نقض می شود.
مردم نیز به تدریج، به این انحراف ها و بدعت ها خو می گیرند و عکس العمل چندانی از خود نشان نمی دهند. گاهی از شعائر و برنامه ها و سنت ها اسکلتی بی روح و تشریفاتی ظاهری بر جای می ماند که چندان اثر گذار هم نیست.
در چنین موقعیت هایی، دلسوزان آن نهضت یا وارثان آن مکتب و دین، برای احیای مجدد پیام ها و محتواها و دعوت ها و هدف های آغازین، دست به کار می شوند، تا جامعه خفته را بیدار کنند و به اصول مکتب و بایدهای دین توجه دهند. این کار، گاهی با فداشدن و بذل مال و جان در همراه است و احیاگران سنت های دینی باید خود را فدا کند تا جامعه بیدار و دین احیا شود.
نهضت کربلا هم یک حرکت احیاگرانه نسبت به اساس دین و احکام الله بود. در مطالعه سخنان امام حسین (علیه السلام)، تکیه فراوانی روی احیای دین و اجرای حدود الهی و احیای سنت و مبارزه با بدعت و فساد و دعوت به حکم خدا و قرآن دیده می شود.

احیای کتاب و سنت

در قیام کربلا هدف آن است که با مجاهدات عاشوراییان، دین اسلام عزت خویش را بازیابد و حرمت های الهی دیگر بار محترم شمرده شوند و دین خدا یاری شود.
در سخنان سیدالشهداء (علیه السلام)، هم نمونه هایی از مرگ سنت ها و حیات بدعت ها و جاهلیت ها مطرح است، هم نکته هایی از بازآفرینی ارزش های فراموش شده و احیاگری نسبت به اصول از رمق افتاده.
امام حسین (علیه السلام) در نامه ای که خطاب به مردم بصره می نویسد، می فرماید:
و انا ادعوکم الی کتاب الله و سنه نبیه (صلی الله علیه و آله و سلم) فان السنه قد امیتت و آن البدعه قد احییت، و آن تسمعوا قولی و تطیعوا امری اهدکم سبیل الرشاد(517)
من شما را به کتاب خدا سنت پیامبر فرا می خوانم. سنت مرده و بدعت زنده شده است. اگر سخنم را بشنوید و فرمانم را پیروی کنید، شما را به راه رشاد، هدایت می کنم.
در جایی هم حضرت، از انگیزه نامه نگاری و دعوت کوفیان، این گونه یا می کند:
ان اهل الکوفه کتبوا الی یسالوننی آن اقدم علیهم، لما ارجوا من احیاء معالم الحق و اماته البدع.(518)
کوفیان به من نامه نوشته و از من خواسته اند که نزد آنان روم، چرا که امید وارم معالم و نشانه های حق زنده گردد و بدعت ها بمیرد.
در مسیر راه، وقتی به فرزدق بر می خورد، اوضاع را چنین ترسیم می کند:
ای فرزدق! این جماعت، اطاعت خدا را واگذاشته، پیرو شیطان شده اند، در زمین به فساد می پردازند، حدود الهی را تعطیل کرده، به میگساری پرداخته اند. من سزاوارترم که برای یاری دین خدا برخیزم، برای عزت بخشیدن به دین او و جهاد در راه او، تا آنکه کلمه الله برتر باشد.(519)
این هدف و فلسفه قیام را از زبان فرستاده امام، حضرت مسلم بن عقیل هم در کوفه می شنویم. وقتی مسلم بن عقیل را دستگیر کرده و به دارالاماره آوردند، ابن زیاد او را به شورشگری و تفرقه افکنی متهم ساخت. مسلم با شهامت او را چنین پاسخ داد:
چنان نیست که می گویی! مردم این شهر بر این باورند که پدرت نیکمردانشان را کشته و خون هاشان را ریخته و همچنین شاهان ایران و روم رفتار کرده است. ما آمدیم تا به عدالت دعوت کنیم و به کتاب خدا فراخوانیم.(520)
این تهمت و دفع آن، در مورد خود امام حسین (علیه السلام) هم گفته شده است. عمر و بن سعید، پس از بیرون آمدن امام حسین (علیه السلام) از مکه و عزیمت به سوی کوفه، نامه ای به او نوشت و از او خواست که از این مسیر برگردد و تفرقه افکنی نکند که هلاک شود. حضرت در پاسخ او نوشت:
کسی که دعوت به سوی خدا کند و عمل صالح انجام دهد و بگوید من از مسلمانانم، هرگز دشمنی و مخالفتی با خدا و رسول نکرده است.(521)
و بدین گونه، حرکت خویش را حرکتی خداجویانه و اصلاحگرانه خواند، نه شورشی تفرقه انگیز، تا بهانه کشتن او به حساب آید.

حمایت از دین

در دوره و شرایط سلطه امویان بر مقدرات مسلمین، آنچه در آستانه نابودی قرار داشت، دین خدا بود. خاندان پیامبر نیز مدافعان و حامیان راستین دین خدا بودند. حمایت از اهل بیت (علیه السلام)، حمایت از دین بود و حمایت از دین در آن مقطع زمانی، شرکت در جهاد ضد ستم و افشاگری علیه کفر پنهان در نقاب اسلام.
حسین بن علی (علیه السلام) در بحبوحه جنگ شدید، به نماز ایستاد، تا دین خدا را در صحنه جهاد، حیات بخشد. او ثمامه صائدی یاد آور وقت نماز شد و امام دعایش کرد و به نماز پرداخت. در آن شرایط، خطاب به اصحابش فرمود:
اینک این درهای گشوده بهشت و نهرهای جاری و پیوسته آن و میوه ها و قصرهای بهشتی است و این هم پیامبر خدا و شهیدانی که در رکاب او به خون غلتیدند. و اینک پدر و مادرم چشم به راه شمایند و مشتاق دیدارتان! پس از دین خدا حمایت کنید و از حرم رسول خدا دفاع کنید. ... فحاموا عن دین الله و ذبوا عن حرم رسول الله.
آنگاه خاندان خود را صدا زد. همه فریاد زنان بیرون ریختند و فریاد برآوردند:
ای مومنان، از دین خدا و حرم پیامبر و از امام خودتان و از پسر دختر پیامبرتان حمایت کنید، این امتحان الهی برای شماست ...(522)
حمایت از دین و فداکاری در راه آن، جلوه دیگری از احیا گری است و اگر آن جهاد و شهادتها نبود، اساس دین باقی نمی ماند. اگر صدای اذان و آوای تکبیری پابرجاست، نتیجه آن فداکاری ها است.(523) در شعری که از زبان امام حسین (علیه السلام) مطرح می شود، نیز بقا و قوام دین را در سایه شهادت و عاشورای آن حضرت می توان دید:

لو کان دین محمد لم یستقم - الا بقتلی یا سیوف خذینی(524)

حضرت اباالفضل (علیه السلام) نیز در رجزی که در روز عاشورا پس از قطع شدن دست راست خودش می خواند و می جنگید، بر مساله حمایت از دین تاکید داشت:

و الله آن قطعتموا یمینی - انی احامی ابدا عن دینی

شناخت این که در چه شرایطی دین در معرض زوال و نابودی یا آسیب دیدن است، و باید به دفاع از دین و نصرت حق پرداخت، اهمیت خاصی دارد. امام حسین (علیه السلام) و شهدای عاشورا را از این رو انصار دین الله می دانیم و در زیارت هایشان اینگونه از آنان یاد می کنیم:
اسلام علیکم ایها الذابون عن توحید الله.(525)
سلام بر شما، ای مدافعان از توحید خدا.
در زیارت دیگری می خوانیم:
اسلام علیکم یا انصار الله و انصار رسوله ... و انصار الاسلام.(526)
و در جای دیگر: السلام علیکم یا انصار دین الله و انصار نبیه ...(527)

حمایت از حق

سید الشهدا (علیه السلام)، مردم را به یاری حق و دفاع از مظلوم و حمایت از اهل بیت پیامبر (علیه السلام)، که وظیفه همه مسلمانان است، فرا می خواند؛ حتی در این باره از عبیدالله بن حر جعفی هم که از کوفه و جریانات آن خود را کنار کشیده بود، نمی گذشت. در خطبه ای که حضرت، خطاب به حر در دیداری که در خیمه آن حضرت داشت فرمود: چنین می خوانیم:
ای حر! می دانی که خداوند نسبت به گناهان گذشته ات تو را مواخذه خواهد کرد. بیا و با توبه، خطاهای گذشته را بشوی، من تو را به نصرت ما خاندان پیامبر فرا می خوانم. اگر حق ما را دادند که می پذیریم، اگر ندادند و با ما به ستم رفتار کردند، تو از یاران من برای طلب حق خواهی بود.(528)
سیدالشهداء (علیه السلام)، مرگ در راه حق و احیای آن را زندگی می شمرد و در این راه باکی از شهادت نداشت. این سخن اوست که:
ما اهون الموت علی سبیل نیل العر و احیاء الحق.(529)
چه آسان است مرگ در راه رسیدن به عزت و زنده کردن حق.
مرگ برای حق، در راه حق و شهادت در این راه، عزت است و انسان را شجاعت و بی باکی می بخشد. آنگونه که علی اکبر، پس از خوابی که امام حسین (علیه السلام) در راه کربلا دید، از او پرسید: مگر ما بر حق نیستیم؟
فرمود: چرا. گفت: پس ما از مرگ در راه حق، باکی نداریم با ابت اذا ژ نبالی نموت محقین.

احیای شعائر دین

حیات بخشیدن به نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر، بعد دیگری از احیاگری قیام عاشوراست. هم در سخنان امام حسین (علیه السلام) مطرح است، هم در زیارتنامه آن حضرت و شهیدان دیگر، تعابیری چون اقامه نماز، ایتاء زکات، امر به معروف و نهی از منکر، اطاعت خدا، جهاد فی سبیل الله، دعوت به سبیل الله، نصرت فرزند پیامبر، ایمان به خدا و ... دیده می شود. این فراز معروف در زیارت امام حسین (علیه السلام) گویای این حقیقت است:
اشهد انک قد اقمت الصلاه و آتیت الزکاه و امرت بالمعروف و نهست عن المنکر و تلوت الکتاب حق تلاوته و جاهدت فی الله حق جهاده.(530)
مشابه این جمله، در زیارت حضرت مسلم بن عقیل، زیارت وارث، زیارت عاشورا، و زیارتنامه های دیگر هم آمده است.
تکریم و تعظیم شعائر الهی، مایه حیات دین است. آنچه در سایه قیام حسینی به دست آمده، تفکیک صف کسانی بود که با جوهر دین و حقیقت نماز و قرآن مانوس بودند، از صف آنان که با پرداختن به شکل ظاهری این برنامه ها، باطن و حقیقت دین را زیر پاگذاشته بودند. نماز راستین آن است که پیوندی عاشقانه میان بنده و خدا ایجاد کند و نمازگزار را در صراط دین قرار دهد. در سپاه کوفه و مجموعه خلافت اموی هم نماز و تلاوت قرآن و رفتن به حج و امثال اینها وجود داشت، ولی در عین حال، غرق در فساد و گناه و عیاشی بودند و دستانشان به خون پاکان آلوده بود.
این نشان می داد که نماز و حج و عبادت و تلاوتشان فاقد روح و حقیقت است. حسین بن علی (علیه السلام) بود که به این شعائر و سنن دینی روح و حیات بخشید و حق آنها را ادا کرد. اینکه در زیارت او میخوانیم تلوت الکتاب حق تلاوته یعنی آنکه دیگران هم تلاوت قرآن می کردند، ولی از حقیقت قرآن فاصله داشتند. تلاوت واقعی قرآن، تلاش برای احیای تعالیم آن در متن جامعه است، که امام حسین (علیه السلام) به آن پرداخت و دستاورد نهضت عاشورا بود. در سایه طرح صحیح دین و قرآن از زبان عاشورائیان، آن باطل های آراسته و فریب های زنگ آمیزی شده به دین هم زنگ باخت.
امام خمینی (رحمه الله علیه) می فرماید:
سید الشهدا چون دید اینها دارند مکتب اسلام را آلوده می کنند، با اسم خلافت اسلام، خلافکاری می کند و ظلم می کنند و این منعکس می شود در دنیا که خلیفه رسول الله است که دارد این کارها را می کند، حضرت سید الشهداء (علیه السلام) تکلیف برای خودشان دانستند که بروند و کشته هم بشوند و محو کنند آثار معاویه و پسرش را.(531)
نیز از سخنان اوست: شهادت حضرت سید الشهدا (علیه السلام) مکتب را زنده کرد، خودش شهید، مکتب اسلام زنده شد و رژیم طاغوتی معاویه و پسرش را دفن کرد.(532)
و در اینکه نهضت کربلا احیاگر دین بود، می فرماید:
سید الشهدا (علیه السلام) به داد اسلام رسید، سیدالشهدا (علیه السلام) اسلام را نجات داد.(533)

نماز

نهضت حسینی برای احیاء دین در همه مظاهر و جلوه هایش از جمله نماز بود. بعد معنوی و عبادی زندگی، برترین بعد حیات است و نماز، بارزترین نشانه حیات معنوی مسلمانان است. با توجه به اثرات سازنده و تربیتی و بازدارنده این ارتباط با خدا از مفاسد و منکرات، در اسلام اهمیت ویژه ای دارد.
امام حسین (علیه السلام) در نهضت عاشورا اهتمام بسیاری به نماز می داد.
مهلت شب عاشورا را آن حضرت و یارانش به نماز و تضرع به درگاه خداوند گذراندند و از تکیه گاه خدایی برای نبرد عاشورا، مدد گرفتند. عشق به نماز و نیایش و تلاوت قرآن و استغفار و دعا در دل امام آن چنان بود که به برادرش عباس گفت: از این گروه بخواه تا نبرد را به فردا بیندازند و امشب به تاخیر افتد، باشد که به نماز و دعا و استغفار بپردازیم. خدا می داند که من پیوسته علاقه به نماز و تلاوت آیات الهی داشته ام:
لعنا نصلی لربنااللیله و ندعوه و نستغفره فهو یعلم انی کنت احب الصلاه له و تلاوه کتابه و کثره الدعاء و الاستغفار.(534)
به نقل تواریخ، شب عاشورا از خیمه اصحاب امام حسین (علیه السلام)، آوای مناجات و زمزمه دعا و تلاوت به گوش می رسید.
روز عاشورا پس از نماز صبح، با یاران سخن گفت و آماده نبرد شدند. ظهر عاشورا وقتی ابوثمامه وقت نماز را به یاد او آورد، حضرت فرمود: نماز را به یاد آوردی! خداوند تو را از نمازگزاران و ذاکران قرار دهد. آری اینک اول وقت نماز است .... از اینان بخواهید تا دست از جنگ بردارند تا نماز بگزاریم.(535)
سعید بن عبدالله حنفی نیز هنگام نماز امام، جلوی او ایستاد و همه تیرهای دشمن را که به سوی امام می آمد به جان خرید تا آنجا که نماز امام پایان یافت و او غرق در خون، اولین شهید نماز در جبهه کربلا شد.(536)
عشق به نماز، در دریای روح پیروان راستین ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) موج می زد. عبدالله بن عفیف ازدی که در کوفه می زیست و در مسجد کوفه آن اعتراض تند را علیه ابن زیاد، نسبت به کشتن امام حسین (علیه السلام) کرد و در نهایت هم در راه این دفاع، به شهادت رسید، به نقل مورخان پیوسته در مسجد بزرگ کوفه بود و تا شب نماز می خواند.(537)
اگر امام حسین (علیه السلام) را احیاگر فرهنگ نماز راستین بدانیم آن گونه که در زیارتنامه های آن حضرت آمده است سخنی بجاست. امام، هم خودش عبادتی مخلصانه داشت و هم شعائر دین را اقامه می کرد.
در زیارت او می خوانیم:
اشهد انک قد اقمت الصلاه و آتیت الزکاه ... و عبدته مخلصا حتی اتاک الیقین.(538)
در زیارت مسلم بن عقیل نیز این تعبیر دیده می شود.(539)
همچنین در بسیاری از زیارت های سیدالشهدا (علیه السلام) به این نکته بر می خوریم. این جایگاه والای نماز را در نهضت عاشورا و حماسه آفرینان آن نشان می دهد.
پیام عاشورا، پیام اقامه نماز و تربیت نسلی نماز خوان و خدا دوست و اهل تهجد و عرفان است. عزاداران حسینی نیز باید اقامه نماز را در درجه نخست اهتمام خویش قرار دهند تا تبعیت و پیروی خویش را از مولایشان نشان دهند.
امام خمینی رحمه الله علیه در تاکید بر همین مساله، از عاشورای حسینی این گونه یاد می کند:
سید الشهدا (علیه السلام) در میان ظهر عاشورا که جنگ بود و آن جنگ بزرگ بود و همه در معرض خطر بودند. وقتی یکی از اصحاب گفت که ظهر شده است، فرمود که یاد من آوردید نماز را و خدا تو را از نمازگزاران حساب کند و ایستاد در همان جا نماز خواند. نگفت که ما می خواهیم جنگ بکنیم، خیر، جنگ را برای نماز کردند.(540)

هجرت

آنچه مانع حرکت انقلابی و مبارزاتی انسان می شود، تعلق و دلبستگی به خانه، زن و فرزند، زندگی و زادگاه، وضع موجود و ... است. افراد هدفدار به خاطر ایمان و اهدافشان رنج خانه به دوشی و دوری از وطن و اقوام را بر جان می خرند، یا برای دست یافتن به اهداف، سرزمین ها، محیط زمینه های مناسب تری را جستجو می کنند. این است که هجرت تحمیلی و هجرت اختیاری در زندگی انسان های متعهد و با همت، نقش مهمی دارد. پیامبران، برای رساندن پیام خدا، مهاجرت می کردند. عیسای مسیح، به خاطر هجرت های فراوانش، مسیح (کثیر السیاحه) لقب گرفته است. در بسیاری از نهضت ها نیز رد پای هجرت دیده می شود.
قرآن کریم از مهاجران به عظیمت یاد می کند. در تاریخ اسلام نیز مهاجران به حبشه و مهاجران به یثرب، موفقیت و احترام داشتند و هجرت، یک ارزش مکتبی به حساب می آمد و در تاریخ مسلمین، مبدا تاریخ قرار گرفت.
در نهضت عاشورا نیز، امام حسین (علیه السلام) برای مقابله با حکومت جور، برای امر به معروف و نهی از منکر و در راه احیای دین دست به هجرت زد و مدینه را به قصد مکه، و مکه را به سمت کوفه پشت سر نهاد. هجرت آن حضرت قرار گرفت.
در نهضت عاشورا نیز، امام حسین (علیه السلام) برای مقابله با حکومت جور، برای امر به معروف و نهی از منکر و در راه احیای دین دست به هجرت زد و مدینه را به قصد مکه، و مکه را به سمت کوفه پشت سر نهاد. هجرت آن حضرت نیز در حیات مجدد اسلام سهم ویژه ای داشت.
سیدالشهداء (علیه السلام) هنگام خروج از مدینه و وداع قبر رسول خدا بیست و دومین آیه از سوره قصص را تلاوت می کرد که به هجرت حضرت موسی (علیه السلام) و گریز از ستم فرعونی مربوط می شد.(541): فخرج منها خائفا یترقب قال رب تجنی من القوم الظالمین.(542)
دل کندن از مدینه، برای امام بسیار دشوار، اما در راه هدف قابل تحمل بود. وقتی به مکه رسید، پس از چند ماه اقامت، هم برای خنثی کردن توطئه یزید در ترور او در کنار خانه خدا، هم برای اجابت دعوتنامه های شیعیان کوفه، به هجرتی دیگر پرداخت و راه کوفه را در پیش گرفت. هجرتی به سوی شهادت، که آگاهانه بود و برای فداکاری در راه تکلیفی که خون و جان می طلبید. از شهادت طلبان عاشق خدا نیز دعوت کرد که در این هجرت همراه او شوند. خطبه حضرت در آستانه خروج از مکه به سوی عراق، که با خط الموت علی ولد آدم ... شروع می شود، در بردارنده این فراخوانی به هجرت است:
من کان باذلا فینا مهجته، موطنا علی لقاء الله نفسه فلیر حل معنا فانی راحل مصبحا آن شاء الله.(543)
در این دعوت، دو مشخصه برای این کوچندگان مطرح فرمود که تحقق این دو شرط، زمینه ساز این هجرت مقدس است: آمادگی برای بذل خون، آمادگی برای دیدار خدا. هر که این دو صفت را دارد، با من کوچ کند، که من سحرگاه کوچ می کنم.
همراهان او نیز در راستای ادای تکلیف و نصرت امام، هجرت به مکه و کوفه کردند. آنان هم که از مکه همراه او شدند، یا وقتی حرکت او را به سوی کوفه شنیدند، به هر قیمت خود را به او رساندند و دست از خانه و زندگی و وطن کشیدند و به کربلا آمدند، همه درس آموخته هجرت بودند.
پس از شهادت امام حسین (علیه السلام)، یکی از تعالیم دین برای زنده نگهداشتن فرهنگ شهادت و عاشورا، زیارت کربلا بود که امامان (علیه السلام) توصیه اکید داشتند. بویژه برای آنان که از راه های خفقان اموی و عباسی، این هجرت برای زیارت، نقش مهم تری داشت و بسیاری تن به پیامدهای آن می دادند و زائر کربلا می شدند. برخی هم از بیم جان، از آن چشم می پوشیدند. از این رو در یکی از زیارتنامه ها، زائر، خود را وارد بر ساحت می پوشیدند. از این رو در یکی از زیارتنامه ها، زائر، خود را وارد بر ساحت آن حضرت و منزلتخواه نزد خدا می داند و خواستار ثابت قدم در راه هجرت به سوی مزار امام و مرام او می شود: ... و ثبات القدم فی الهجره الیک.(544)
هجرت، پیام عاشورا است، چه برای دفاع از دین و بسط مکتب، چه در راه مبارزه با ستم و یاری مظلومان در هر جای عالم، چه برای فرار از محیطهای فاسد برای در امان ماندن از آلودگی ها. پختگی یک انسان در دامان هجرت است و شکل گیری تمدن ها نیز رهاورد هجرت های سرنوشت ساز. در طول سال های دفاع مقدس نیز، رزمندگان اسلام به فرمان امام امت، برای ادای تکلیف دست از خانه و تعقلات زندگی می کشیدند و به سوی جبهه ها هجرت می کردند، همان طور که خود امام راحل (قدس سره) با هجرت تحمیلی از ایران به ترکیه، سپس به نجف و از نجف به پاریس، و هجرتی مجدد برای بازگشت به میهن اسلامی ایران، درس آموز مهاجران در راه خدا شد.

احیای عاشورا

از محورهای عمده احیاگری نسبت به اصل عاشورا، برنامه های گسترده و یاد آورانه ای است که از سوی امامان شیعه (علیه السلام) نسبت به این حادثه انجام می گرفت یا توصیه می شد.
امویان برای پوشاندن رسوایی خویش از آن جنایت بزرگ، پیوسته سعی در کتمان و فراموشاندن آن داشتند. ائمه شیعه نیز برای افشای چهره دشمن در کتمان و فراموشان آن داشتند. ائمه شیعه نیز برای افشای چهره دشمن در کتمان و فراموشاندن آن نداشتند. ائمه شیعه نیز برای افشای چهره دشمن و بیان مظلومیت اهل بیت و توجه دادن به فرهنگ سازنده جهاد و شهادت که در قیام عاشورا نهفته بود، همواره آن را زنده نگاه می داشتند.
تاکید فراوان بر زیارت سیدالشهداء، بیان فضیلت بسیار برای گریستن در سوگ امام حسین (علیه السلام) و شهدای کربلا، برگزاری مجالس عزا و گریه از سوی خود امامان برای کشتگان کربلا، تشویق به سرودن شعر و خواندن مرثیه و مراسمی از این قبیل، هر یک سهمی عمده داشت تا آن حادثه الهام بخش برای همیشه زنده بماند و به فراموشی سپرده نشود.
امام صادق (علیه السلام) به جعفر بن عفان طایی فرمود: شنیده ام درباره حسین بن علی (علیه السلام) شعر و مرثیه می گویی و خوب هم می سرایی. گفت: آری. سپس برخی از اشعارش را در محضر امام صادق (علیه السلام) خواند. آن حضرت و حاضران به شدن گریه کردند و اشک هاشان بر صورت ها جاری شد. امام فرمود: ای جعفر! سوگند به خدا، در این لحظه که مرثیه حسین (علیه السلام) را می خواندی، فرشتگان خدا شاهد و شنوای سخن تو بودند. آنان نیز همچون ما گریستند. خداوند بهشت را بر تو لازم کرد و تو را آمرزید. سپس امام صادق (علیه السلام) فرمود:
ما من احد قال فی الحسین شعرا فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنه و غفر له.(545)
هیچ کس نیست که برای حسین بن علی (علیه السلام) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، مگر آنکه خداوند بهشت را بر او واجب سازد و او را بیامرزد.
این همه ستایش و ثواب برای گریاندن و گریستن و نوحه خوانی و مرثیه، برای آثار احیاگرانه آن نسبت به حادثه عاشورا است. به تعبیر امام خمینی (قدس سره):
با این هیاهو، با این گریه، با این نوحه خوانی، با این شعر خوانی، با این نثر خوانی، ما می خواهیم این مکتب را حفظ کنیم، چنانچه تا حالا هم حفظ شده.(546)
در حدیثی آمده که امام باقر (علیه السلام) به پیروان خویش چنین دستور می داد:
بر حسین (علیه السلام) ندبه و گریه کنند، به اهل خانه دستور داده شود که بر حسین بگریند و در خانه ها، مراسم گریه و عزاداری و ناله سر دادن در غم حسین (علیه السلام) باشد، و اهل خانه و شیعیان به یکدیگر تعزیت و تسلیت گویند.(547)
این برنامه ها برای جلوگیری از فراموش شدن عاشورا و سبب احیاء امر است. چیزی که خود معصومین (علیه السلام) تاکید داشتند خط و برنامه و هدف و امر را زنده نگهدارید. امام خمینی (رحمه الله علیه) درباره اینگونه برنامه ها نیز فرموده است:
این مجالسی که در طول تاریخ بر پا بوده و با دستور ائمه (علیه السلام) این مجالس بوده است ... ائمه این قدر اصرار کردند به اینکه مجمع داشته باشید، گریه بکنید، چه بکنید، برای اینکه این حفظ می کند کیان مذهب ما را ....(548)
در آن شرایط خفقان بار که از سوی اویان و عباسیان نسبت به خط اهل بیت (علیه السلام) اعمال می شد، این گونه مجالس و نوحه ها و محفل های ذکر و احیاگری، حس عدالتخواهی و انتقام جویی از ستمگران را در جان عزاداران زنده می کرد و عرصه را نیز برای ظالمان تنگ می ساخت، چون هر کدام از اینها فریاد اعتراضی بر ضد ظلم و تلاشی برای احیای یاد ستمدیدگان و شهیدان بود و علاوه بر بعد عاطفی، بعد سیاسی هم داشت امام امت می فرمود:
مساله، مساله گریه نیست، مساله تباکی نیست، مساله، مساله سیاسی است که ائمه با همان دید الهی که داشتند، می خواستند که این ملت ها را با هم بسیج کنند و یکپارچه کنند، از راه های مختلف اینها را یکپارچه کنند تا آسیب پذیر نباشد.(549)
گریه کردن بر شهید، نگذاشتن، زنده نگهداشتن نهضت است.(550)
این که برای عزاداری، برای مجالس عزا، برای نوحه خوانی، برای اینها این همه ثواب داده شده است، علاوه بر آن امور عبادی اش و روحانی اش، یک مساله مهم سیاسی در کار بوده است. آن روز که این روایات صادر شده است، روزی بوده است که این فرقه ناجیه مبتلا بودند به حکومت اموی و بیشتر عباسی و یک جمعیت بسیار کمی، یک اقلیت کمی در مقابل قدرت های بزرگ. در آن وقت، برای سازمان دادن خودش سازمان ده است ... شیعیان با اقلیت آن وقت، اجتماع می کردند و شاید بسیاری از آنها هم که نمی دانستند مطلب چه هست، ولی مطلب سازماندهی یک گروه اقلیت در مقابل آن اکثریت ها و در طول تاریخ این مجالس عزا که یک سازماندهی سرتاسری کشورها هست، کشورهای اسلامی هست، و در ایران که مهد تشیع و اسلام و شیعه هست، در مقابل حکومت هایی که پیش می آمدند و بنای این را داشتند که اساس اسلام را از بین ببرند، اساس روحانیت را از بین ببرند، آن چیزی که در مقابل اینها، آنها را می ترساند، این مجالس عزا و این دستجات بود.(551)
سنت سوگواری برای امام حسین (علیه السلام) و شهدای عاشورا هم نگهبان حقیقت آن حادثه الهام بخش است، هم در سایه حفظ و حیات و بقای آن خاطره نگهبانی از دین و ارزش های اسلامی نهفته است.(552)

زیارت کربلا

جلوه دیگری از احیاگری نسب به قیام عاشورا، حضور در کنار تربت آن احیا گران دین و زیارت مرقد امام حسین (علیه السلام) در کربلا است. غیر از آثار تربیتی، روحی و سازندگی های معنوی و اخلاقی که در زیارت تربت پاکان و مزار اولیای دین نهفته است. زیارت کربلا ویژگی دیگری هم دارد و آن بهره گرفتن از این کانون شور و حماسه برای مبارزه در راه حق و جانفشانی در راه دین و خداست.
علی رغم ممنوعیت هایی که از سویی خلفای اموی و عباسی نسبت به زیارت کربلا انجام می گرفت، امامان پیوسته به آن تشویق و توصیه می کردند و با بیان فضایل بیشمار برای زائران قبر سیدالشهدا (علیه السلام)، برنامه داشتند که این کانون معنویت و شور و حماسه، پیوسته زنده و مطرح بماند و آن را یکی از نشانه های هم خطی با امامان و وفای به عهد و بیعت شیعه با ائمه (علیه السلام) می دانستند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
من لم یات قبر الحسین (علیه السلام) و هو یزعم انه لنا شیعه حتی یموت فلیس هو لنا بشیعه.(553)
کسی که به زیارت حسین بن علی (علیه السلام) نرود تا بمیرد، هر چند خود را شیعه ما بپندارد، شیعه و پیرو ما نیست.
در روایت دیگری فرموده است:
زیاره الحسین بن علی واجبه علی کل من یقر للحسین بالامامه من الله عز و جل(554)
هر کس که با امامت حسین بن علی (علیه السلام) از ناحیه خداوند متعال معتقد است، زیارت آن حضرت بر او واجب است.
دعوتی که از سوی ائمه نسبت به این زیارت انجام گرفته و حتی در شرایط خوف و خطر و ناامنی فضیلت و ثواب بیشتری برای آن بیان شده است، نشانه نقش احیاگری زیارت نسبت به حماسه عاشورا و ارزش ها و پیام های آن است. امام صادق (علیه السلام) به ابن بکیر که درباره خوفناک بودن راه و منطقه زیارتی سیدالشهدا (علیه السلام) سخن می گفت، فرمود:
ای ابن بکیر! آیا دوست نداری خداوند، تو را در راه ما ترسان ببیند؟ آیا نمی دانی که هر کس به خاطر ما در هراس و بیم افتد، خداوند او را در سایه عرش خویش قرار می دهد؟(555)
در حدیث دیگری امام صادق (علیه السلام) به محمد بن مسلم درباره همین مساله فرمود:
ما کان من هذا اشد فالثواب فیه علی قدر الخوف و من خاف فی اتیانه آمن الله روعته یوم یقوم الناس لرب العالمین.(556)
هر چه این مساله، دشوارتر و پر مخاطره تر باشد، پاداش زیارت هم به اندازه آن هراس است. هر کس در راه زیارت حسین (علیه السلام) به خطر و هراس افتد، خداوند او را از ترس و وحشت در روز قیامت، ایمن می سازد.
و در حدیثی فرمود: ایتوا قبر الحسین کل سنه مره(557) سالی یک بار به زیارت قبر امام حسین (علیه السلام) بروید.
زیارت کربلا از آنجا منشاء حرکت و نهضت و تجمع هواداران انقلابی اهل بیت (علیه السلام) بود، پیوسته محدود و ممنوع بود و زائران، آرامش و آزادی کامل نداشتند. پس از قیام زید بن علی در کوفه و شهادتش در سال 121 هجری منع و مراقبت نسبت به زیارت کربلا بیشتر شد و هشام بن عبدالملک، مامورانی برای کنترل رفت و آمدها بر آنجا گماشت.(558) در زمان هارون الرشید و متوکل بارها قبر حسین بن علی (علیه السلام) را تخریب و زیارت را ممنوع کردند. حتی در زمان هارون، درخت سدری را که در آن حوالی، نشانه قبر حسین (علیه السلام) بود، قطع کردند، تا مردم جای قبر را گم کنند و دیگر آنجا تجمع نکنند.(559)
به دستور متوکل، هفده بار قبر امام حسین (علیه السلام) را خراب کردند.(560) ولی سختگیری های مدارم خلفا هرگز نتوانست رابطه مردم را با قبر الهام بخش حسین بن علی (علیه السلام) قطع کند. ماموران و والیان به متوکل خبر می دادند که مردم در سرزمین نینوا برای زیارت قبر حسین (علیه السلام) جمع می شوند و از این رهگذر، جمعیت انبوهی پدید می آمدی و کانون خطری تشکیل می شود. از هم ماموران خود را گسیل می داشت تا مردم را متفرق کنند و آثار قبر را ویران سازند و در کمین زائران سیدالشهدا (علیه السلام) بنشینند.(561)
در دستورهای دینی، سفارش شده که کام نوزادان خویش را با تربت سیدالشهدا (علیه السلام) و آب فرات بردارید. از جمله امام صادق (علیه السلام) فرمود:
حنوکوا اولادکم بتربه الحسین فانها امان.(562)
کام فرزندانتان را با تربت حسین بردارید، چرا که آن امان است.
در مورد آب فرات هم اینگونه احادیث آمده است. فضیلت سجده بر تربت سیدالشهدا (علیه السلام) و ذکر گفتن با مهری که از تربت امام حسین (علیه السلام) ساخته شده باشد نیز روایات متعددی داریم. حتی امام صادق (علیه السلام) کیسه ای داشت که در آن تربت امام حسین (علیه السلام) بود. هنگام نماز بر آن تربت سجده می کرد و می فرمود: سجود بر تربت حسین، حجابهای هفتگانه را کنار می زند.(563)
اینگونه انس و الفت با تربت شهید کربلا، احیاگر آن حماسه هاست. به بیان علامه امینی:
آیا بهتر نیست که محل سجود، از خاک و تربتی قرار داده شود که در آن، چشمه های خونی جوشیده است که رنگ خدایی داشته است؟ تربتی آمیخته با خون کسی که خداوند، او را پاک قرار داده و محبت او را اجر رسالت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) شمرده، خاکی که با خون سرور جوانان بهشت و ودیعه محبوب پیامبر و خدا عجین گشته است.(564)
نکته دیگری که در زیارت نهفته است،، مفاهیم بلند و آموزنده ای است که در متن زیارتنامه ها نهفته است. پیشوایان دین با آموزش این متون به شیعه، یادآور ارزشهای دینی و مفاهیم ارزشی نیز بودند. بررسی محتوای این زیارتنامه ها روشنگر بسیاری از نکته هاست. علاوه بر آنکه افشاگر ستم آل امیه نسبت به دودمان رسالت است و علاوه بر آنکه ترسیم روشنی از چهره نورانی و شخصیت الهام بخش شهدا دارد، الهام بخش درس های اخلاق و معرفت و ایمان نیز می باشد. از سوی دیگر روشنگر موضع و خط فکری و عملی زائر است و جناح حقگرای او را نشان می دهد.(565)
در یک مرور گذرا به متون زیارت، با این واژه و مفاهیم رو به رو می شویم: محبت، مودت، موالات، اطاعت، صلوات، سلام، لعن، عهد، شفاعت، توسل، وفا، جهاد، دعوت، نصرت، تسلیم، تصدیق، صبر، تولی، تبری، مواسات، زیارت، نماز، زکات، امر به معروف و نهی از منکر، تبلیغ، وراثت، مساعدت، معاونت، سعادت، رضا، خونخواهی، جنگ و صلح، تقرب به خدا، برائت از دشمنان، ولایت، فوز، نصیحت، فدا شدن و ... ده ها عنوان دیگر.
شوق زیارت، پیوسته عامل برانگیزنده شیعه در ابراز محبت و ولایت خویش نسبت به امامان معصوم (علیه السلام) و شهدای کربلا بوده است. این فرهنگ در طول قرن ها همچنان در خانواده های موالی اهل بیت (علیه السلام)، به عنوان گوهری نفیس، نسل به نسل حفظ شده است.
به دلیل همین آثار و برکات نهفته در پیوند با تربت شهید و کربلای حسین (علیه السلام)، و امامان تشویق به زیارت کرده اند تا آن حماسه های خونین، ماندگار و تاثیر گذار بماند. باز هم نوعی احیاگری نسبت به فرهنگ و پیام عاشورا.(566)
نقش اینگونه پیوندها و گرایش ها به تربت حسینی و تعظیم شعائر و مراسم عزاداری و نوحه و گریه بر سالار شهیدان، در تاریخ انقلاب اسلامی و سال های دفاع مقدس نیز مشهود بود و از عناصر مهم روحیه بخشی و الگو بودن برای رزمندگان، همان فرهنگ شهادت و زیارت بود و آرزوی بسیجیان رزمنده آن بود که: یا زیارت یا شهادت.
پیام عاشورا و دستورالعمل های ائمه (علیه السلام) نسبت به احیای آن حماسه و یادکرد مداوم از آن خون های مطهر، آن است که پیوسته باید الهام بخشی خون شهید و مزار شهید و نام و یاد شهید، مورد بهره گیری قرار گیرد و برای تداوم فرهنگ شهادت و حفظ و ماندگاری میراث آنان، بزرگداشت و یادبود و مجالس و ترکیم و خاطره گویی و به کارگیری قلم و هنر و شعر و ادبیات، هرگز فراموش نشود.

منابع

515) صحفیه سجادیه، دعای 47.
516) در زیارت آل یاسین خطاب به امام زمان (علیه السلام): واظهر به دین نبیک. (مفاتیح الجنان، ص 525) و در زیارت دیگری می گوییم: اللهم و اعزبه الدین بعد الخمول و اطلع به الحق بعد الافول (همان، ص 527). و در دعای افتتاح هست: اللهم و اظهر به دینک و سنه نبیک ....
517) تاریخ طبری، ج 4، ص 266.
518) الاخبار الطوال، دینوری، ص 246.
519) تذکره الخواص، سبط بن الجوزی، ص 217.
520) تاریخ طبری، چاپ قاهره، ج 4، ص 282.
521) تاریخ طبری، چاپ قاهره، ج 4، ص 292 اما بعد، فانه لم یشاقق الله و رسوله من رعا الی الله عزوجل و عمل صالحا و قال اننی من المسلمین ...
522) موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 445.
523)
لولاصوارمهم و وقع نبالهم - لم یسمع الاذان صوت مکبر

(عنصر شجاعت، ج 1، ص 18)
524) بحارالانوار، ج 45، ص 40.
525) زیارت امام حسین و شهدا در عید فطر و قربان (مفاتیح الجنان، ص 448).
526) زیارت امام حسین (مفاتیح الجنان، ص 440).
527) همان، ص 453.
528) موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 366.
529) اعیان الشیعه، ج 1، ص 581.
530) مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین (علیه السلام) در شبهای قدر، ص 444. این جمله با تفاوتهای جزئی در زیارتنامه های گوناگون آن حضرت دیده می شود.
531) صحیفه نور، ج 8، ص 12.
532) همان.
533) همان، ص 69.
534) ارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 91.
535) اعیان الشیعه، ج 1، ص 606.
536) وقعه الطف، ص 232.
537) همان، ص 266.
538) التهذیب، ج 6، ص 67 (زیارت وارث).
539) مفاتیح الجنان، ص 401.
540) صحیفه نور، ج 12، ص 148.
541) قصص، آیه 22.
542) بحارالانوار، ج 44، ص 367.
543) بحارالانوار، ج 44، ص 367.
544) مفاتیح الجنان، زیارت اول از زیارت مطلقه امام حسین (علیه السلام)، ص 423.
545) وسائل الشیعه، ج 10، ص 464.
546) صحیفه نور، ج 8، ص 71.
547) وسائل الشیعه، ج 10، ص 468.
548) صحیفه نور، ج 10، ص 217.
549) صحیفه نور، ج 13، ص 153.
550) همان، ج 10، ص 31.
551) صحیفه نور، ج 16، ص 217.
552) درباره سوگواری برای سیدالشهدا، احادیث بسیار است. کتاب چهل حدیث عزاداری (نشر معروف) گوشه ای از این احادیث را در بردارد.
553) وسائل الشیعه، ج 10ص 336.
554) همان، ص 346.
555) کامل الزیارات، ص 126، وسائل الشیعه، ج 10، ص 356.
556) بحارالانوار، ج 98، ص 11.
557) همان، ص 13.
558) تاریخ النایحه علی الامام الشهید، ج 1، ص 126.
559) تاریخ الشیعه، محمد حسین المظفری، ص 89.
560) تتمه المنتهی، ص 241.
561) وسائل الشیعه، ج 10، ص 410.
562) وسائل الشیعه، ج 10، ص 410.
563) بحارالانوار، ج 82، ص 153 و 334.
564) سیرتنا و سنتنا، ص 166.
565) بحث مبسوط از این مضوع و تحلیل محتوای زیارتنامه ها را در کتاب کربلا، کعبه دلها از مولف مطالعه کنید.
566) در این زمینه ها، ر . ک:: کربلا کعبه دلها نشر مشعر، به قلم نویسنده.

فهرست مطالب

احیاگری
احیای کتاب و سنت
حمایت از دین
حمایت از حق
احیای شعائر دین
نماز
هجرت
احیای عاشورا
زیارت کربلا

منابع